(بسم الله الرحمن الرحیم)
سلسله وقایع و فتنههایی که جغرافیای جهان اسلام را در مینوردد، دل را میآزارد. دیدار آن همه فاجعه خونین، ظلمهای رفته بر زنان و مردان پیر و جوان و ناجوانمردیهایی که گاه رنگ دین و مذهب به خود میگیرد، در حالی که با هیچ یک از اصول اعتقادی و مرام انبیاء و اولیای الهی مطابقت ندارد. با این همه، با چشمی دیگر باید به جهان و آنچه بر سر ساکنان مستضعف جهان میآید، نگریست.
فتنهها، سنگدلیها، قحطی و جنگ و ناامنی، همگی محصول عمل انسانند. محصول خودکامگی و تمامیّت خواهی؛ امّا این همه نیز اجلی محتوم و وقتی و فرصتی معیّن دارد، از میان گرداب شبهای تاریک و هولناک و از ژرفای فتنهها، میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند.آن هنگام که فرمان ظهور از سوی حضرت حق صادر شود، در فرصتی کوتاه امام(ع) و مردان لشکر شکن همراهش چونان صاعقه بر ستمگران یورش میآورند.به استناد روایات، از استقرار سفیانی ملعون که خود از نشانههای حتمی ظهور امام(ع) است تا ظهور کبری، بیشتر از نه ماه فاصله نخواهد بود. امام، حجاز و عراق را به سرعت طی میکنند و فتنهها را فرو مینشانند.
ایشان ستمگران متجاوز را با همراهی مردان مرد، از قبیله مستضعفان دفع میکنند و پیش میآیند.
پس از اینکه اوضاع سیاسی در سه منطقه «ایران»، «عراق» و «حجاز» آرام میشود و همه فرمانبردار امام مهدی(ع) میشوند و امام(ع) «کوفه» را به عنوان پایتخت خویش برای حرکت به سوی بقیّه نقاط جهان برمیگزیند، باقیماندههای شکست خورده سپاه سفیانی در سرزمین «شام» تجمّع میکنند؛ البتّه در این کار، دست قدرتهای بزرگ در کار است و آنها در پشت پردهاند، قدرتهایی که به دلیل جنگ جهانیای که پیش از ظهور روی داده، ضعیف، فرسوده و بیرمق شدهاند. سفیانی خطّ مقابله و سپر برای این دولتهاست، به ویژه در «فلسطین» که کانون بحران در «خاورمیانه»، پیش از ظهور است و این گردهمایی باعث ایجاد فتنهانگیزی و بحرانهایی در مرزهای شمالی عراق میشود. به همین دلیل، امام مهدی(ع) لشکریانش را برای مقابله با آنها مهیّا میکند. امام مهدی(ع) در منطقه «مرج عذراء» اردو میزند و بعید به نظر نمیرسد که شورش و انقلابی مردمی در سرزمین شام، منجر به عقبنشینی و برگشت سفیانی به فلسطین شود و او همراه با سپاهیانش در آنجا تجمّع کنند تا برای جنگ بزرگ فتح «قدس» آماده شوند؛ زیرا روایات میگویند که امام در مرج عذراء۱ اردو میزند و در آن حال، سفیانی در «رمله» است.امام باقر(ع) میفرمایند:
«سپس مهدی(ع) به همراه یارانش به مرج عذراء میآید. در این زمان مردم زیادی به او پیوستهاند و سفیانی در این هنگام در رمله است تا اینکه این دو سپاه به هم میرسند و آن، روزِ جایگزینی و عوض و بدل است. شماری از شیعیانی که با سفیانی بودند، به سپاه امام میپیوندند. شماری از کسانی که با آل محمّد(ص) بودند، به سفیانی میپیوندند. هر یک به اردوگاه خود میپیوندند و زیر پرچمهای خود میروند و آن روز، روزِ عوض و بدل و جایگزینی است.» ۲
امام(ع) برای اینکه حجّت بر آن لشکریان تمام شود، تلاش میکند که با آنان گفتوگو کند تا شاید برخی از آنها هدایت شوند و پایههای جبهه داخلی آنها به لرزه در آید. به همین دلیل سفیانی را دعوت به مذاکره میکند. ابن حماد میگوید:
سفیانی دعوت مهدی(عج) را میپذیرد و با ایشان مذاکره میکند. کارها را به ایشان میسپارد و با ایشان بیعت میکند. هنگامی که سفیانی نزد یاران خود بازمیگردد، [بنی] کلب او را پشیمان میکنند و او میخواهد پیمان خود را بشکند. امام سپاه خود را برای جنگ با او آماده میکند و او را شکست میدهد و در نهایت خداوند به وسیله او روم را شکست میدهد.۳
عبارت پایانی این حدیث، یعنی عبارت: «خداوند به وسیله او روم را شکست میدهد», اشاره به این دارد که نیروهای روم و یهودیان و دیگران برای مقابله با موج گسترش اسلام، از سفیانی حمایت میکنند. اسلامی که از «شبه جزیره» و سرزمین «شام» آغاز شده است و آسیاب جنگهایی وحشتناک میان دو طرف (بین مسلمانان از یک جهت و باقیماندههای لشکر کفر از روم و یهودیان و دیگر مردمان) به حرکت در میآیند و به همین دلیل, در حدیثی که مسلم, ترمذی و احمد بن حنبل آن را از رسول الله(ص) روایت کردهاند، آمده است که ایشان فرمودند:
«قیامت برپا نمیشود؛ مگر اینکه مسلمانان و یهودیها به جنگ بپردازند و مسلمانان، آنان را به قتل برسانند.۴
خداوند متعال در «قرآن کریم» میفرماید:
«وَقَضَیْنَا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا ٭ فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ٭ ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا ٭ إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیراً؛ ۵
و در کتاب [آسمانیشان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خواست، پس آنگاه که وعده [تحقّق] نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی را از خود, که سخت نیرومندند، بر شما میگماریم تا میان خانهها[یتان برای قتل و غارت شما] به جستوجو در آیند و این تهدید، تحقّق یافتنی است. پس از چندی, دوباره شما را بر آنان چیره میکنیم و شما را با اموال و پسران یاری میدهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر میگردانیم. اگر نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید، به خود [بد نمودهاید] و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین کنند و در معبد[تان] چنانکه بار اوّل داخل شدند [به زور] در آیند و به هر چه دست یافتند، یکسره [آن را] نابود کنند».
عیّاشی در تفسیر این آیه, به نقل از حمران و او از امام محمّدباقر(ع) نقل کرده که او گفت: امام این آیه را قرائت فرمودند:
«بعثنا علیکم عباداً لنا اُولی بأسٍ شدیدٍ»، سپس فرمودند: «او قائم و یارانش هستند که دارای قدرت زیادی هستند».۶امام مهدی(ع) «قدس» را آزاد میکند, اوّلین قبله مسلمانان را به صاحبان حقیقیاش بازمیگرداند و زمین را پس از آنکه شاهد ظلم و ستمهای زیادی بوده، پر از عدل و داد میکند. چرخ لشکر کفر و نفاق از حرکت باز نمیایستد؛ بلکه دولتها و حکومتهای حامی سفیانی، خود را آماده میکنند تا بار دیگر به مسلمانان حمله کنند. ظاهراً حضرت عیسی(ع) پس از آزادی «قدس» به زمین فرود میآید؛ زیرا روایات درباره نقش ایشان در این جنگ چیزی نگفتهاند؛ بلکه بر نقش ایشان پس از این جنگ تأکید کرده و گفتهاند که ایشان فرود میآیند و پشت سر مهدی(عج) نماز میخوانند. روایت بیان میکند که:
«در روز جمعه و هنگام برگزاری نماز، عیسی بن مریم(ع) در آن لحظه، از آسمان فرو میآید و دو لباس قرمز بر تن دارد که از سرش روغن قطره قطره میچکد و او مردی خوشمنظر و سفید چهره است و بسیار به ابراهیم(ع) شباهت دارد. مهدی(ع) میآید و با ایشان مصافحه میکند و مژده پیروزی را به ایشان میدهد. در این هنگام مهدی(عج) به او گوید: جلو بیا، ای روح خدا و برای مردم نماز بگزار و عیسی(ع) میگوید: بلکه [امام جماعت بودن] برای توست، ای فرزند رسول خدا!» ۷
مستور بن غیلان به ایشان عرض کرد: امام مردم در آن روز کیست؟ پیامبر(ص) جواب داد: «مهدی(عج) از فرزندان من است.»
نظرات شما عزیزان: